0 / 5 (0 votes)

مصاحبه با مایکل فسبندر در رابطه با فیلم شرم – مصاحبه اول

admin . مصاحبه ها

مصاحبه با مایکل فسبندر در رابطه با فیلم شرم – مصاحبه اول

مایکل فسبندر

خوب کاملا مشخص است این فیلم ارزش فراوانی داره و کمی سعی دارم مصاحبه ها در این زمینه را گرد هم آورم تا دوستان بهره ببرند.

در یک سال تو در فیلم های X-Men: First Class, Jane Eyre, Haywire و Shame به ایفای نقش پرداختی، بازی در فیلم ” شرم ” برای تو چالش برانگیزترین نقش بود ؟

آره، همینطور فکر میکنم. در طور 20 ماه بین 6 فیلمی که بازی کردم این یکی پنجم بود، خیلی درون نقشم فرو رفته بودم، و به نوعی حدس میزنم واقعا خسته هم شدم . واقعا هم شدید درگیرش شدم فکر کنم 8 هفته پشت سرهم کار کردیم… سه هفته مربوط به مسائل بعد از تولید بود و 5 هفته فیلم برداری و من شدیدا با این پروژه و شخصیت آن درگیر بودم. برای همین کاملا مشخص است که شما با کسی سر و کار داری که زیاد برای خودش ارزش قائل نیست، در واقع خودش رو خیلی دوست نداره داره به خودش کمی فشار میاره تا از این وضع رهایی پیدا کنه.

اولین باری که فیلمنامه رو خوندی چه فکری کردی ؟ معلومه که از فیلم ” گرسنگی ” یعنی اولین تجربه کاری مشترک تو و استیو مک کوئین خیلی  این متفاوت بود…..

آره، اولین باری که داستان این فیلم را به من اشاره کرد سال 2006 بود و برام خیلی آشکار داستان بودد. یک جورایی اینطور فکر میکردم که ” البته، داستان درست و خوبی است و موضوع درستی که بشه مورد بررسی قرار داد”. فیلم خیلی داستان واضحی دارد و مربوط به دوره و عصر ماست، برای همین او به من ایده خودش رو گفت و دو سال بعد بود که من در واقع فیلم نامه رو دریافت کردم. در واقع قبول کرده بودم از قبل که قسمتی از آن باشم. برای همین، زمانی که فیلمنامه رو دریافت کردم زیبایی داستان و نحوه بیان آن من را تکان داد و اینکه چطور واقعا به این نوع شرایط نگریسته است.

در مورد بعضی سکانس های جنسی همیشه دوبار فکر میکنی ؟

برای من مسئله خاصی نبود پس خیر. همیشه البته انتخاب وجود داره، اما من تصمیم خودم را گرفتم و زمانی که تصمیم میگیرم کاری انجام دهم مطمئن می شوم که از زیر آن در نمی روم. ولی، واقعا عنصر ترس هم وجود دارد. واقعا شما متوجه میشوی که قرار است جلوی دوربین یک سری کارهای آنچنانی انجام دهی اما ترس اصلی من این است که من بتوانم از پس اینکه شخصیتی باورپذیر و حقیقی برای داستان بوجود آورم، برآیم. بقیه دیگه مربوط به این میشه که خودم را به کار بسپارم و متعهد انجام آن شوم.

یکی از دلایل اصلی جذب شدن شما به فیلم طبیعت فیلمنامه و اعتیاد به روابط جنسی بود و این حقیقت که این چیزی نیست که ما خیلی زیاد روی پرده ببینیم ؟

آره دقیقا. منظورم اینه که فیلم هایی نظیر Carnal Knowledge نیز وجود داره، من فکر میکنم که این فیلم یک نگاه اندکی به اعتیاد جنسی داشته یا فیلم مردی با بازوی طلایی (The Man With The Golden Arm) ، اما در گذشته، صد درصد، هیچکس به نظر نمیرسه که واقعا درگیر اون بوده باشد. به نظر می رسیده که در رسانه و ضمیر ناخوداگاه مردم باشه ولی هیچکس به نظر نمی رسیده است که درگیر آن باشد. برای همین، به همین دلیل است که برای من دلیل واضحی بود که به بازی در این فیلم نزدیک شود، نگاهی به آن بندازم و آن را بررسی کنم چون واقعی ست، در بین افراد زیادی دارد رخ می دهد و افراد زیادی اعتراف میکنند که از آن رنج می برند. به طور رسمی به آن به چشم یک اعتیاد یا ناهنجاری نگریسته نمی شود، برای همین من فکر کردم که یقینا ارزش بررسی دارد و موضوع مهمی ست که می تواند حداقل سوال هایی در ذهن افراد ایجاد کند و واکنش هایی در پی داشته باشد.

نظر خودت در رابطه با اعتیاد به رابطه جنسی در طول ساخت فیلم چه فرقی کرد ؟

من فکر میکنم اول شما با خود فکر میکنی که ” اوه خوب، واقعا این اعتیاد جنسی چیست ؟ واقعی ست ؟”

یقینا، سوال هایی وجود داشت که اول به آن ها فکر کنم ولی زمانی که شما به تحقیق می پردازی و با افرادی ملاقات میکنی بعد از ان است که بسیار واقعی می شود. سپس شما شروع به دیدن این میکنی که چقدر زندگی در اطراف شما بخاطر آن در حال خراب شدن است. و برای من دیگر سوالی در رابطه با واقعی نبودن آن وجود نداره و میفهمی که یک ناهنجاری واقعی ست که فرد باید به صورت جدی مد نظر بگیرد.

فکر میکنی که دسترسی آسان به مسائل پورنوگرافی باعث میشود که مردم راحت تر اعتیاد خود را انکار و سخت تر بر آن غلبه کنند ؟

من فکر میکنم دقیقا این خودش مسئله ای ست. اگر شما به بعضی از پرونده های تحقیقاتی که من در حال بررسی بودم نگاه کنید… در یکی از آن ها فردی بود که به مدت 72 ساعت خودش را در اتاق حبس می کرد و مدام با دیدن سایت های پورنوگرافی در اینترنت خودارضایی می کرد و حتی نمی توانست با همسر خود رابطه جنسی برقرار کند. من در رابطه با این فرد اینطور فکر کردم ” وای، عجب چیز عجیبی ولی واقعا واقعی.” من آن را خیلی جدی گرفتم و سریعا فکر میکنم که شروع به بررسی آن کردم.

چطور توانستی از عهده این بر آیی که با شخصی که در زندگی واقعی معتاد جنسی ست به عنوان قسمتی از تحقیق تو با تو صحبت کند ؟

من فکر میکنم که خیلی سخت است که شما با کسی نظیر آن صحبت کنی، چون شما واقعا داری با این کار از آن ها اطلاعات استخراج می کنی . برای همین، با پرسیدن سوال های مستقیم از آن ها این امر شدنی نیست… مردم دوست دارند که در این زمینه کمی به خود گارد دفاعی بگیرند. برای همین من فقط از او خواستم که برای من داستان تعریف کنه و از آن داستان بود که من می تونستم بفهمم انگیزه های خاص مربوط به این کار از کجا در فرد بوجود می آیند و چطور شخصی که از این شرایط رنج می برد واقعا با این شرایط سر و کار دارد. و واقعا دیدن چنین فردی خیلی جواب داد و به درد فیلم خورد.

خط بین اعتیاد و جذب شدن یک مرد به عمل جنسی کجا شروع و خاتمه می یابد ؟ در چه نقطه ای شما از خط برای رسیدن به اعتیاد عبور می کنی ؟

برای من اعتیاد زمانی رخ می دهد که الگوی رفتاری خاصی شکل گرفته باشد و این الگوی رفتاری به یک چرخه آسیب رسان شده باشد. چرخه ای که به روابط، دوستان، عشاق شما، سلامت شخصی شما آسیب می رساند و برای شما و محل کار شما مضر و آسیب رسان است. برای همین، الگو شکل می رسد و برای فرد بسیار بسیار، اگر نزدیک به غیرممکن نباشد، شکستن الگو مشکل می شود. از نظر من این یعنی اعتیاد. اگر یک مرد در اداره اش نشسته است و نمی تواند روزش را بدون آن سر کند، معتاد است. درست است، مردان در رابطه با عمل جنسی زیاد فکر میکنند. من این را میدانم چون یک مرد هستم. اما حد و مرزهایی وجود دارد. ولی براندن در فیلم از آن ها عبور کرده است، او یک فرد احمق نیست، زمانی که پشت کامپیوتر خود می نشیند می داند که  شروع به جستجوی سایت های پورن می کند و کارخطرناکی ست ولی نمی تواند یک روز را در اداره بدونه فکر آن بگذراند برای همین خود ارضایی می کند. برای همین دیگر روزی یکبار این کار نیست روزی 20 بار است. یعنی زمانی که توازن به هم میخورد، نظیر هرچیز دیگری در زندگی، آسیب شروع می شود.

از زمان ساخت فیلم ” گرسنگی ” رابطه تو با استیو چطور نتیجه داد ؟ و چطور آن را با رابطه ای که با دیگر کارگردانان نظیر ریدلی اسکات و استیون سودربرگ داشتی مقایسه میک نی ؟

من فکر میکنم با استیو با فیلم ” گرسنگی ” ما در یک نقطه با هم تلاقی کردیم. فرصتی بود که استفاده از آن و بازی در آن فیلم به عنوان نقش اول شگفت انگیز بود و اجازه می داد به من که بیشتر بتوانم خودم و تواناییم را نشان دهم. و زندگی من را تغییر داد و ما باهم در رابطه با کاری که داشتیم انجام می دادیم بسیار صمیمی بودیم. این اولین فیلم بلند او بود، برای همین برای او هم ترس وجود داشت. ولی من فکر میکنم بین ما حلقه اتحاد و رابطه خوبی شکل گرفته است که روز به روز قوی تر می شود. من واقعا باید از استیو بخاطر همه چیز تشکر کنم.

برچسب ها:, ,

بازتاب از سایت

دیدگاهتان را بنویسید

شما برای ارسال نظر باید وارد اکانت خود شوید

آخرین دیدگاهها

admin

|

همانطور که می بینید فیلم رو من 4 سال پیش دیدم حداقل براساس تاریخ نقد وگرنه ممکنه خیلی دیرتر دیده…

رضا

|

سلام و سپاس از توضیحات و نقد خوبتون به نظرم ریتم نیمه اول فیلم که کند و به جا داشت…

رض

|

به نظر من نیمو داره میگه همه ی راه ها درستند و در عین حال همه غلطند ولی این بین…

بهرام

|

خداییش خیلی فیلم پر استرس و وحشتناکیه

شهرام

|

ضمن سلام و عرض ادب خدمت دست اندرکاران سایت و ادمین گرامی و همچنین بازدید کنندگان محترم درخواست کمکی برای…