3 / 5 (5 votes)

بررسی و نقد فیلم Deep End

admin . درام, ژانر, عاشقانه

بررسی و نقد فیلم Deep End

Deep End / به کارگردانی یژی اسکولیموفسکی/ محصول سال 1970

بررسی و نقد فیلم Deep End

بوسیدمش و تا خانه دویدم، به هیچی دیگه نیاز نداشتم، سهمم را از دنیا گرفته بودم

داستان فیلم Deep End:

مایک نوجوان 15 ساله در یک حمام خصوصی و استخر عمومی شروع به کار می‎کند. او در آن‎ جا با دختری به اسم سوزان آشنا می‎شود که مسئول بخش زنانه و بزرگتر از او است. این دو…

نقد فیلم Deep End:

آخرین فیلمی که در سایت معرفی کرده بودم مربوط به نقد فیلم In Order of Disappearance می‎شود. از آن زمان به بعد فیلم زیاد دیدم، ولی یا وقت معرفی نداشتم یا انگیزه نوشتن. فیلم Deep End یک شوری در خود داشت که خواستم با سایرین به اشتراک بگذارم. در واقع نمی‎خواستم این فیلم رو ببینم، چون یک مشکل بزرگ من انتخاب فیلم از بین یک آرشیو گسترده است. هدفم مشاهده فیلم دیگری از کارگردان بود ولی چون دیدم این فیلم زودتر از آن ساخته شده است و اعتقاد دارم برای درک بهتر فیلم‎های یک کارگردان بهتر است از اولین فیلم‎های او شروع کرد، Deep End رو انتخاب کردم.

فیلمی که از همان ابتدا به خوبی قدرت سینمایی خودش را به رخ شما می‎کشد. فیلمی که با رنگ‎پردازی خود شما را تحت‎تاثیر قرار می‎دهد و دست روی موضوع مهمی می‎گذارد که مشکل بسیاری از افراد است. نوجوانی و بحران‎های عاطفی، جسمی، جنسی و هویتی آن مساله بسیار مهمی است که تمامی افراد در دوران بلوغ خود با آن دست و پنجه نرم می‎کنند.

با مایک پسرکی آشنا می‎شویم که در ابتدای بلوغ جنسی خود قرار دارد، آشنایی او با سوزان انگاری هیزمی برای آتش درونی او است. مایک مانند هر پسر دیگری در دوران نوجوانی با اولین نگاه عاشق شده است، ابتدا ولی کارگردان معصومیت او را به رخ می‎کشد، پسرکی که از درخواست زنان بزرگتر از سن خود فرار می‎کند و در یک سکانس خنده‎دار می‎بینیم برای خلاصی از دست آن‎ها می‎گوید: ضمنا، فوتبال هم دوست ندارم و پس از این که مشتری حمام از او درخواست شامپو می‎کند از جیب خود شامپویی در میاورد تا بیننده بداند مایک یقینا به دنبال «تجربه» نیست.

یژی اسکولیموفسکی (Jerzy Skolimowski) کارگردان فیلم همانند اکثر بزرگان سینمای لهستان به خوبی می‎داند چطور فیلم بسازد. از آن تیتراژ اولیه، قطره رنگ قرمزی که به مرور و آهسته در عنوان‎بندی فیلم به پایین می‎افتد تا انتخاب یک فونت قرمز و آن سکانس پایانی شاهکار و پاشیدن رنگ سرخ، لباس زرد سوزان، حذف نور در چندین سکانس از جمله بالا و حتی رنگ محیطی که سوزان و مایک در آن کار می‎کنند همگی هدفمند هستند.

مایک همان ابتدا که وارد محیط می‎شود می‎گوید: من فکر می‎کردم رنگ این جا باید سفید باشه! اما حتی در تصویر بالا می‎بینیم همه جا باید سرخ شود! سرخ به رنگ هیجان، التهاب، خطر، شور، خون و فریاد!

مایک هر چه فیلم جلوتر می‎رود رفتارش عوض می‎شود، انگار کشش او به سوزان دنیای جدیدی روی او باز می‎کند. در یک سکانس کلیدی او با کتی روبرو می‎شود، دختری که انگار خیلی قبل‎تر او را دوست داشته است. اما به کتی می‎گوید: نمی‎دونم چطوری توضیح بدم، مشکل تو نیستی، تو خیلی هم خوبی. فقط مشکل اینه که…نمیدونم، اون صحنه‎های قدیم حالا خیلی عجیب به نظر می‎رسند. انگار یکی دیگه با تو دوست بوده، نه من. کتی، من معذرت میخوام.

اما بعد این سکانس مایک از حمام خصوصی کتی میاد بیرون، سبکسر، انگار باری از روی دوشش برداشته شده، دوان دوان از روی صندلی‎ها به چراغ‎ها ضربه می‎زند و دور می‎شود.

چقدر جادویی، چقدر زیبا، چقدر واقعی! چقدر دردناک؟!

اما اوج زیبایی فیلم و تحول شخصیتی مایک نسبت به سوزان در سکانس سینما است. جایی که مایک پشت سر سوزان می‎نشیند و اظهار عشق می‎کند ولی سوزان او را لو می‎دهد، قبل از رسیدن نامزد سوزان و پلیس، سوزان مایک را می‎بوسد و کیست احساس مایک را در آن لحظه درک کند؟

پسرک انگار به گنج مخفی صد ساله‎ای دست پیدا کرده است و از آن حس خوشبختی می‎خندد.

پاها را روی صندلی جلو ول می‎کند و در یک دنیایی پرت می‎‌شود که انگاری «گور بابای پلیس و همتون! او را بوسیدم و دنیا برایم به پایان رسید!»

اما این معصومیت، این عشق سوزان ناشی از تپش‎های اولیه دوران نوجوانی، این سرخوشی در تقابل با یک پختگی بلوغ سوزان باید به نتیجه شوک‎آوری برسد.

به آن پاشیدن رنگ روی دیوار، آن سکانس استخر شاهکار، آن حال و هوای غیر قابل توصیف مایک، آن حیرت سوزان، آن…آن پایان ناب و تجربه 90 دقیقه لذت خالص سینمایی.

من از یژی اسکولیموفسکی حدود 6 سال پیش فیلم «4 شب با آنا» رو دیدم ولی متاسفانه هیچی ازش یادم نمیاد، فیلم Deep End باعث شد دوباره شاید به زودی آن فیلم را ببینم.

نمره من به این فیلم 8 از 10

حواشی فیلم Deep End:

  • برای من قسمتی از تجربه سینما به طراحی پوسترها فیلم‎ها مربوط می‎شود. پوستر این فیلم شاهکار است، زنی با موهای آبشار گونه و سرخ‎ رنگ که پسری را انگار پشت آن اسیر کرده است. کجاست احساسی فراتر از تماشای یک فیلم خوب؟
  • فیلم در فهرست «1001 فیلمی که پیش از مردن باید ببینید» قرار دارد.
  • فضای داستان فیلم در بریتانیا است ولی تنها 7 روز از فیلمبرداری در آن‎ جا انجام شده است، اکثریت سکانس‎ها در مونیخ گرفته شده‎اند.
  • دیوید لینچ در سال 1982 طی مصاحبه‎ای گفت «من فیلم‎های رنگی را دوست ندارم و به سختی می‎تونم در مورد رنگ در فیلم فکر کنم. رنگ واقعا باعث بی‎ارزش کردن چیزهای مختلف برای من می‎شود و هرگز تا حالا یک فیلم رنگی من را دیوانه نکرده است جز یک فیلم، یعنی فیلم Deep End که از نظر کارگردانی هنری واقعا عالی است.»

 

برچسب ها:, , , , ,

بازتاب از سایت

دیدگاهتان را بنویسید

شما برای ارسال نظر باید وارد اکانت خود شوید

آخرین دیدگاهها

admin

|

همانطور که می بینید فیلم رو من 4 سال پیش دیدم حداقل براساس تاریخ نقد وگرنه ممکنه خیلی دیرتر دیده…

رضا

|

سلام و سپاس از توضیحات و نقد خوبتون به نظرم ریتم نیمه اول فیلم که کند و به جا داشت…

رض

|

به نظر من نیمو داره میگه همه ی راه ها درستند و در عین حال همه غلطند ولی این بین…

بهرام

|

خداییش خیلی فیلم پر استرس و وحشتناکیه

شهرام

|

ضمن سلام و عرض ادب خدمت دست اندرکاران سایت و ادمین گرامی و همچنین بازدید کنندگان محترم درخواست کمکی برای…