0 / 5 (0 votes)

نگاهی به موج نو فرانسه – مقاله دوم

admin . مقالات سینمایی

نگاهی به موج نو سینمای فرانسه – مقاله دوم

موج نو فرانسه

ادامه مقاله مربوط به موج نو فرانسه یا La Nou Velle Vague رو در پیش میگیریم

باشگاه های فیلم هم نقش بسزایی در این امر داشتند، باشگاه هایی که در تمامی فرانسه نه تنها در پاریس در حال شکل گیری بودند. مشهور ترین این باشگاه ها Cinematheque Française بود که در سال 1948 گشوده شد. محلی که تبدیل به پاتوق همیشگی عشق فیلم ها شد و بعدها به یکی از مهم ترین مراکز فیلم فرانسه تبدیل شد. بنیادگر این محل یعنی لانگوا هانری (Henri Langlois ) معتقد بود این محل باید جایی برای یادگیری باشد نه فقط تماشای فیلم و او میخواست تماشگرانش واقعا آن چیزی که می بینند را درک کنند. او با پخش فیلم های متفاوت و حتی بدون دوبله و یا فیلم صامت تکنیک های متفاوت را به بیننده هایش نمایش می داد.

در همین مکان بود که کارگردان های اصلی موج نو نظیر فرانسوا تروفوی 16 ساله راه خود را پیدا کردند، کسی که سینما برای او محفلی برای فرار از زندگی ناشادی بود که در خانه داشت، یکی دیگر از افراد ژان لوک گدار بود که در آن زمان در دانشگاه سوربون در حال مطالعه علم نژاد شناسی بود و برای او نیز سینما به عنوان چیزی که به آن پناه ببرد تبدیل شد. بعدا او از پرده سینما در قالب " دیواری که برای فرار از زندگی شان باید انتخاب می کردند " یاد کرد.

بعدها افراد دیگری نظیر ژاک ریوت، آلن رنه، کلودشابرول هم به این جمع پیوستند، آن ها نه تنها فیلم میدیدند بلکه پوسترهای فیلم ها هم جمع می کردند، نقد می نوشتند و ساعت ها در مورد فیلم ها بحث می کردند.

این سینه چاکان واقعی سینما قبل از اینکه کارگردان شوند همگی شروع به نوشتن نقد کردند و حتی افرادی نظیر ریوت، اریک رومر و خود گدار تیمی تشکیل دادند و مجله ای به اسم La Gazette Du Cinema منتشر کردند.

ولی مهم ترین مجله ای که شهرت جهانی پیدا کرد کایه دو سینما بود ( Cahiers Du Cinema ) که در سال 1951 منتشر شد و اولین جلد آن کاور زرد رندگی داشت و بهترین منتقدان زمان در آن مقالات خود را در مورد فیلم گنجانده بودند.

به زودی مقالات افرادی نظیر رومر، گدار، شابرول و تروفو موجی در این مجله ایجاد کرد.

این آقایان بعدی موج نو فرانسه اعتقاد داشتند فیلم باید ابزاری در دست کارگردان باشد نه فیلم نامه نویس، اونها اعتقاد داشتند کارهایی افرادی نظیر هیچکاک، آنتونی مان، اتو پرمینجر، فریتز لانگ و نیکولاس روی قابل تحسین است چون میزانسن و همه چیز را در اختیار خود دارند. آن ها مخالف نظام استودیوداری بودند و لوکیشن های طبیعی را به استودیو و همچنین تدوین های نامنظم و پرش دار را به تدوین نامریی سینمای کلاسیک ترجیح می دادند چون معتقد بودند اینطوری بیننده پی می برد در حال دیدن فیلم است.

شروع جدی موج نو فرانسه از سال 1959 بود که در مقالات بعدی، فردا، به آن ها می پردازم.

 

 

برچسب ها:, , , , , ,

بازتاب از سایت

دیدگاهتان را بنویسید

شما برای ارسال نظر باید وارد اکانت خود شوید

آخرین دیدگاهها

admin

|

همانطور که می بینید فیلم رو من 4 سال پیش دیدم حداقل براساس تاریخ نقد وگرنه ممکنه خیلی دیرتر دیده…

رضا

|

سلام و سپاس از توضیحات و نقد خوبتون به نظرم ریتم نیمه اول فیلم که کند و به جا داشت…

رض

|

به نظر من نیمو داره میگه همه ی راه ها درستند و در عین حال همه غلطند ولی این بین…

بهرام

|

خداییش خیلی فیلم پر استرس و وحشتناکیه

شهرام

|

ضمن سلام و عرض ادب خدمت دست اندرکاران سایت و ادمین گرامی و همچنین بازدید کنندگان محترم درخواست کمکی برای…