نگاهی به موج نو سینمای فرانسه – مقاله اول
نگاهی به موج نو سینمای فرانسه – مقاله اول
اگه بتوان واقعا یکی از جنبش های مهم در صنعت فیلم سازی و سینمای جهان را مورد مثال قرار داد، همین جنبش های موج نو بویژه موج نو سینمای فرانسه است.
در یکی دیگه از بخش مقاله های سینمایی در زیر سعی میکنم به صورت فشرده و یا در حد موجز تا جایی که بشه در مورد این " موج " صحبت کنم، یقینا در این مورد مقاله های فارسی زیادی شاید پیدا بشه ولی من سعی میکنم تمامی اطلاعات لازم رو اینجا گرد هم بیارم. امید به افزایش دانش سینمایی دوستداران واقعی سینما هر روز بیشتر از دیروز !
برای اینکه میخوام یک مقاله سینمایی جامع باشه به امید خدا سعی میکنم چندین بخش کنم این بررسی رو من در چند مقاله دوستان به خوبی دانش سینمایی خود را افزایش دهند.
موج نو سینمای فرانسه در واقع یک انقلاب سینمایی است، برای شناخت این موج و خواستگاه و عقایدش باید کمی سینمای فرانسه قبل از آن بررسی شود.
در طول اشغال فرانسه توسط آلمان طی سال های 1940 تا 44 واقعا پاریس تبدیل به شهر تاریکی شده بود، اون همه حکومت نظامی و منع تردد و ترافیک وهمچنین نیروی های نظامی نور را از این شهر زیبا برده بود. سینما تبدیل شده بود به سانسور شدن، مقررات خاصی و همچنین فیلم هایی پروپاگاندا و کارگردان های بزرگی نظیر رنوار و کلر همگی در تبعید به سر می بردند. از تفریحات شهروندان فرانسوی فقط سینما که هنوز پابرجا بود ولی انتخاب اینکه چه فیلم هایی ببینند محدود بود، جدا از تولیدات ساخت آلمان تنها بعضی فیلم های ملودرام ها و کمدی های هالیوود اجازه پخش داشتند. این نتایج وخیم جنگ برای سینما دوستدان واقعی فرانسوی نظیر اریک رومر آندره بازین یک شکنجه واقعی بود آن ها نمی توانستند فیلم هایی که می خواهند ببیند وسترن ها، کمدی ها و فیلم های ماجراجویی که کارگردان های بزرگ آمریکایی نظیر هاوارد هاکز و لئو مککری و ارنست لوبیچ می ساختند. برای این نسل جوان که بعدا کارگردان های اصلی موج نو فرانسه را تشکیل دادند سینما تبدیل به مرکز صقل زندگی آن ها شد و فرار از واقعیت هایی که در زندگی روزمره می دیدند.
بعد از جنگ سینما محبوب تر از قبل شد، فیلم هایی نظیر فرزندان بهشت ( 1945 ) و La Bataille du Rail (1946) موفقیت عظیمی را برای فرانسه به ارمغان آوردند.
دیگر منعی هم برای نمایش تمامی آثار هالیوود نبود و این یعنی باز شدن موجی از شادی به سوی مشتاقان جدی سینما و یا سینه فیل ها ( cine-philes ).
آزادی فرانسه به همراه خود فضایی را ایجاد کرد که کارگردانان بتوانند خود را بیان کنند. افرادی نظیر آندره بازین توانستند در مجلات فرانسوی نقد های و ایده های خود را بنویسند. از نظر این افراد سینما یک ابزار هنری بود که نیاز به بررسی جدی داشت. این افراد به فرم بیشتر از محتوا ارجحیت می دادند برخلاف سینمای قبل از جنگ و یا در طول جنگ که " سینمای کیفیت " و یا رئالیسم های شاعرانه فضای فرانسه را پر کرده بود، فیلم هایی که بیشتر به اقتباس های ادبی پابند بودند.
یکی دیگر از این افراد الکساندر آستراک بود که در 1948 مقاله ای با این تیتر نوشت : " تولد یک آوانگارد جدید : دوربین در مقام قلم " که در این مقاله او سینما را مورد بحث قرار داد که دوربین عملا تبدیل به قلمی در دستان کارگردان شده است. همین مقاله به نوعی تبدیل به اولین شعار کارگردانان موج نو شد، آن ها می خواستند سینمای مولف را باب کنند، میخواستند چیزی بسازند که فیلم باشد، چیزی که خود کارگردان در آن نقش بارزی داشته باشد.
برچسب ها:کارگردانان مهم موج نوی فرانسه, کارگردانان موج نو فرانسه, کارگردانان موج نوی سینمای فرانسه, موج نو, موج نو در سینمای فرانسه, موج نو سینمای فرانسه, موج نو فرانسه
بازتاب از سایت
آخرین دیدگاهها
admin
| #
رضا
| #
رض
| #
بهرام
| #
شهرام
| #