بررسی و نقد فیلم Pouta
بررسی و نقد فیلم Pouta
فیلم Pouta / راه رفتن با سرعت بیش از حد / 2009 / Radim Spacek
داستان فیلم Pouta:
آنتونی عضو پلیس مخفی دولت کمونیست چکسلواکی در دهه 80 به مرحله ای از زندگی خود می رسد که…
نقد فیلم Pouta:
زمانی که یک شاهکار میبینید، زمانی که یک فیلم را می بینید و کاری جز تحسین نمی توانید کنید، زمانی که چنین فیلمی شما را جذب می کند چطور میتوانید تمامی ذوق خود را نشان دهید؟
فیلم Pouta یک نئو نوآر است، سبکی در سینما که به زودی مقاله های بسیار مفصلی در موردش خواهم نوشت. قسمتی از سینمای نئونوآر به شخصیت های اختصاص دارد که به پوچی، تنهایی، عزلت و تمامی موضوعات دیگر در زندگی خود رسیده اند. آنتونی پلیس مخفی دولت کمونیستی است که به همراه همکار خود یکی از مخالفان نظام را تحت نظر دارند، او متوجه می شود فرد مورد نظر با دختری به اسم کلارا رابطه دارد با آن که خود خانواده ای دارد. زندگی آنتونی به جایی رسیده است که هیچ معنایی در آن نمی بیند
مشکلات روانی او اغلب اوقات به حمله های تنفسی ختم می شود و دنیا سر او می چرخد، در این بهبوهه درک معنای زندگی و رفتاری که او باید از خود برجا بگذارد متوجه می شود نسبت به کلارا زنی که با مخالفان دولت رابطه دارد، یعنی همان فردی که آنتونی و همکارش تحت نظر دارند، احساس دارد.
کلارا زنی تنها است که عاطفه خود را خرج مردی کرده است که می داند متاهل است. فیلم اطراف شخصیت های دیگر جز آنتونی مانور چندانی نمی دهد ولی با زیرکی تمام ما می توانیم آن ها را درک کنیم و نسبت به آن ها اطلاعات داشته باشیم. کلارا زنی است تنها، زنی است که احساس امنیت در جامعه نمی کند و شغل او به عنوان راننده یک جرثقیل تنها باعث می شود که حس کند از بالا به همه چیز کنترل دارد. مونولوگ ابتدایی او "دوباره شب شد" به نوعی نشان می دهد او نیز دچار این حس خفقان در جامعه کمونیستی است.
این زن معمولی مورد توجه آنتونی قرار میگیرد. مردی که در سکانس بالا سر خود را بر روی پاهای همسرش قرار می دهد و از خاطره ای در کودکی سخن می کند. این سکانس کلیدی اوج آشفتگی آنتونی را نشان می دهد، مردی خشن، بی احساس یا به قول شخصیت نویسنده فیلم کسی که نه موزیک خوبی گوش داده است نه درست بلد است صحبت کند اما در اینجا اوج نیاز خود را نشان می دهد.
این سردرگمی در زندگی آنتونی استعاره ای به مثابه فروپاشی دولت کمونیستی است که بنیادهای خود را از دست داده است. رفتار آنتونی در فیلم با خشم ادامه پیدا می کند.
خشم نسبت به جامعه، خشم نسبت به افرادی که به آن ها کار می کند (ارجاع می دهم شما را به سکانسی که نشان خود را پرت می کند و فحش می دهد) و خشم نسبت به تمام چیزهایی که درک نکرده است.
شاید همسر او نیز براساس نظر دولت انتخاب شده است.
او سعی می کند از کلارا محافظت کند، دورادور او را می پاید، او را دنبال می کند و مانند شبحی او را در نظر دارد. کلارا همانند روح جدید زندگی برای آنتونی است ولی از یک دنیای دیگر.
دنیایی که امثال آنتونی سالیان سال است با آن ها دارند می جنگند و آن ها را خفه کرده اند. فیلم هرچه جلوتر می رود سعی می کند آشفتگی یک انسان را بیشتر بولد کند.
در پایان می بینیم که آنتونی به درون دریاچه ای می رود و خود را نابود می کند.
او در حین رفتن داخل دریاچه و به آغوش کشیدن مرگ، امیدوار است کلارا نام او را به یاد بیاورد و همه چیز را زیبا می بیند.
شاید کلیدی ترین سکانس فیلم زمانی است که آنتونی با کلارا مواجه می شود و می گوید:
- (آنتونی) می تونم درک کنم که تو هم شاد نیستی و تنهایی.
- (کلارا) ازت میخوام دیگه چرت و پرت نگی.
- (آنتونی) منم تنها هستم و شاد نیستم.
- (کلارا) داری پیشنهاد میکنی که شاد نبودنمون را با هم سهیم شیم؟ نه ممنونم.
- (آنتونی) (فقط) میخواستم بگم که شاد نبودن و تنها بودن اشکالی نداره.فقط باید یاد بگیری که تحسینش کنی. کاری که من کردم. از اون زمان به بعد همه چیز رنگ دیگه ای به خودش گرفته.
- (کلارا) رنگ دیگه ای گرفته؟
- (آنتونی) امروز صبح من توی جنگل بودم. برای اولین بار درخت ها رو می دیدم و صدای آواز پرنده ها رو میشنیدم. عجب تجربه ای بود.
- (کلارا سر تکان می دهد) من نمیفهمم چی میگی.
- (آنتونی) معلومه نباید بفهمی چون اونجا نبودی. خیلی بد شد نبودی.
شاید آنتونی برای اولین بار معنای زندگی را یافته بود، شاید او در کلارا زندگی را میدید، ولی کلارا چنین فردی را نمی تواند بپذیرد چون او یک فرد معمولی است.
فیلم Pouta یک نئو نوآر اصیل است، یک سینمای بی بدیل که با تمامی متافورهای سینمایی و سیاسی که دارد حرف خودش را می زند و بیننده را تا آخر مجذوب می کند. ریتم فیلم، نورپردازی، سینماتوگرافی و تمامی عناصر دیگر خاص هر سلیقه ای نیست. اگر با این سینما آشنا نیستید، اگر حوصله فکر کردن را ندارید از این فیلم دوری کنید. من یک ساعت از فیلم را دیدم آن را متوقف کردم و تا یک روز سعی کردم از لذتش مست باقی بمانم و فکر کنم و بعد روز بعد ادامه آن را مشاهده کردم.
نمره من به فیلم 8.5 از 10 است.
دیالوگ دیگری از فیلم:
در یک زندگی بی روح نمی توانی بر ترس غلبه کنی.
حواشی فیلم Pouta:
- بسیاری از افراد این فیلم را وام دار فیلم استثنائی زندگی دیگران می دانند و به شخصه نیز همین حس را موقع دیدن پیدا کردم. متاسفانه نقدی از آن فیلم در سایتم نیست چون پیش از افتتاح سایت دیدمش ولی شاید به زودی دوباره مشاهده کنم چون فیلمی است که تا ابد زیر پوست شما خود را جا می دهد. همتای او از سینمای جمهوری چک نیز کم نمی آورد و در بین تمامی شخصیت های سینمایی که به آخر خط خود رسیده اند آنتونی جزو تاپ تن من قرار میگیرد.
برچسب ها:بررسی و نقد فیلم Pouta, داستان فیلم Pouta, سینمای جمهوری چک, سینمای چک, فیلم Pouta, نقد فیلم Pouta
بازتاب از سایت
آخرین دیدگاهها
admin
| #
رضا
| #
رض
| #
بهرام
| #
شهرام
| #