بررسی و نقد فیلم Whiplash
بررسی و نقد فیلم Whiplash
فیلم Whiplash / 2014 / Damien Chazelle / شلاق
گاهی اوقات با تمام خستگیها، بعضی از فیلمها بهانهی خوبی برای نوشتن هستند. فیلم Whiplash یا شلاق یکی از آنها است.
داستان فیلم Whiplash: اندرو یک درام زن در بهترین هنرستان موسیقی کشور یعنی فیشر است، به زودی او یکی از اعضای تیم فلیچر، استاد فوقالعاده سختگیر با عادت عجیب میشود و این آغاز شلاقهای پی در پی بر چشمان بیننده است…
نقد فیلم Whiplash:
سخت میشود نوشت، نوشت از فیلمی که عالی شروع میشود عالیتر تمام میشود. دو عنصری که در فیلمنامههای مدرن کمتر دیده میشوند و کمتر فیلمی در هر دو بخش عالی عمل میکند آن هم به سریعی و با جنبش فراوان فیلم “شلاق”. صدای درام، صدای ضربههای پشت سر هم، یک سالن خالی، یک حرکت به جلو از سوی دوربین…یک اتاق تمرین…بوم! یک سایه، تقابل دو شخصیت اصلی فیلم همین اول، یک دوئل اولیه ولی خوب بیثمر…شاید دست گرمی…
تعداد سلولهای انسان خیلی زیاد است، نمیدونم شاید هم یادم نمیاد میلیارد، تریلیون؟ شاید هم تریلیارد! فقط همین را میشود گفت که هر کدام پتانسیلی در خود دارند، هرکدام تحت بار و فشار ممکن است یک اتحادی را از خود بروز بدهند که مغز انسان از هر سوپرکامپیوتری قویتر شود!
فلیچر هم همین عقیده را دارد، انسان باید تحت فشار قرار گیرد، فولاد را آتش محکم میکند، وگرنه چرا آهن به آن محکمی نیست؟ اندرو یک پتانسیل آزاد نشده پیش چشم او دارد، پتانسیلی که تنها با فشار، خشم، ایستادگی، اراده بیرون میآید.
سکانس تصادف یکی از عالیترین پردازشهای فیلم است. بوم! برخورد دو ماشین، خون….ولی اندرو هدف دیگری در ذهن دارد، جایگاهش را از دست ندهد. این تصادف را میتوان چاشنی فیلم دانست، چاشنی برای بینندهای که یهو باید غافلگیر شود….
یادمان نرود قبل از همین سکانس زمانی که فلیچر درامزن دیگری را میآورد، کارگردان به خوبی هنرش را در امر مدیریت فیلم نشان میدهد. دوربینی که اکثرا ثابت بوده، تدوینی که به شکل خطی بوده و همه چیز نظیر یک دید و شلاق مستقیم توی صورت بیننده فرو میآمدند تبدیل به یک حالت دوربین روی دست همراه با لرزش میشود، یک تزلزل در فیلم جریان مییابد تا اندروی سوار بر اسب خیال را بلرزاند و فیلم او را تکان میدهد، بیننده هم از غرور اندرو تکان میخورد چون این فلیچر است که او را تکان داده است.
انگاری فراموش نکردیم بار اولی که فلیچر راس ساعت 9 وارد کلاس میشود، نظم آمد، حرکات دست J.K. Simmons در این فیلم بینظیر است، این بازیگر نشان داد هنوز زبان بدن در سینما کاربرد دارد و تنها چاپلین با بدنش مردم را نمیخنداد او هم با دستانش میتواند به صورت بیننده ضربه بزند.
سکانس عالی که او سه درام زنش را به چالش میکشد را نمیشود فراموش کرد، هر سه عرق میریزند و حتی دستهایی زخمی حکایت از یک انگیزهی درونی دارند ولی این فلیچر است که همانند با اجراهای مخصوص مسابقات همه چیز را کنترل میکند….شخصیتی که تمام فیلم مشکی پوشید…ولی دل سیاهی نداشت و این را بعدا در فیلم متوجه میشویم زمانی که کلاس را متوقف میکند و از شاگرد قدیم خود با گریه یاد میکند…
فیلم Whiplash یا شلاق را نمیشود ندید و تحسین نکرد، فیلم را میتوان به سه بخش تقسیم کرد، 70 دقیقه اول را میتوان نظیر روشن شدن دینامیتی دانست که بیننده حتی متوجهی انفجارها نمیشود چون مسخ شده است ولی اوج هنر پردازش فیلم و فیلمنامه نویسی به یک وقفهی تقریبا 15 دقیقهای و بخش دوم بر میگردد، یعنی زمانی که اندرو شغل دیگری برگزیده و همه چیز از آن هیاهو و انرژی دور میشود، بیننده کمی نفس میکشد و دارد فکر میکند خب، حالا چی؟!
ولی 20 دقیقه آخر دینامیتی که در اول روشن شده بود با یک ترکش همراه میشود، این نوع Twist در سینمای درام و مخصوصا با این نوع روند داستانی کمتر دیده میشود. زمانی که فلیچر تمامی چند میلیارد سلول بدن اندرو را به چالش فرا میخواند و در یک مراسم بزرگ آهنگ دیگری را برای نواختن معرفی میکند، خندهی ژوکوند لبان او بیننده را مبهوت میکند، او انتقام گرفت؟
اما شاید اون پختگی فولاد اینجا به اوج میرسد، اندرو بر میگردد و یک پایان شاهکار…
فیلم شلاق شاید یکی از معدود فیلمهایی در ژانر Music باشد که فراتر از ژانر عمل کرد.
فیلم شلاق یک اثر هنری نیست، یک تجربهی بصری است….یکی از معدود فیلمهایی که دوئل شخصیتی در جهت کامل شدن دارد و یکی از معدود فیلمهایی که میداند سینما هنوز زنده است و نیازی نه به اکشن، نه مسائل جنسی و نه حتی جلوههای ویژه دارد. فیلمی که سعی میکند از نام سینما دفاع کند و موفق هم میشود در دفاع از این تز نمرهی کاملی بگیرد. شاید مهر تاییدی دیگر برای اینکه سینمای مستقل همچنان زنده است!
حواشی فیلم Whiplash:
- بودجه 3.3 میلیون دلار ولی فروش 49 میلیون دلار.
- با آنکه هنوز تمامی نامزدهای اسکار 2015 را ندیدم ولی فکر میکنم به حق اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل به جِی.کِی. سایمونز داده شده است. فیلم در رشتههای بهترین تدوین و میکس صدا هم برنده شد و در رشته بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین فیلم این رقابت را باخت.
- فیلم در عرض 19 روز و با روزی 14 ساعت کار، فیلم برداری شده است!
- نویسنده و کارگردان فیلم بودجهی لازم برای ساخت فیلم را نداشتند، بنابراین این فیلم در غالب یک فیلم کوتاه در سال 2013 روانهی جشنوارهی فیلم ساندنس میشود و به دنبال برنده شدن در آنجا، بودجهی لازم هم فراهم میشود.
- در برداشتهای اولیه صحنهی سیلیها الکی بوده است ولی در برداشت نهایی دو بازیگر تصمیم میگیرند این سیلیها واقعی باشد.
- سایمونز در برخورد با بازیگر نقش اندرو در فیلم دو دندهاش میشکند ولی با وجود آسیبدیدگی در روزهای بعد فیلمبرداری ادامه پیدا میکند.
- این فیلم یکی از کم فروشترین فیلمهای تاریخ است که نامزد اسکار شده است. (مهمه مگه؟ اصلا اسکار مهمه؟)
- با آنکه بازیگر نقش اندروید یعنی مایلز تلر از 15 سالگی درام میزده است ولی او روزانه 4 ساعت، هفتهای سه روز کلاس رفت.
- سایمونز به خاطر نقش فلیچر 47 جایزه برنده شده است!
- نسخههای اولیهی فیلمنامه در رابطه با یک فیلم هیجانی، روانشناسی بوده است!
- فیلمنامهی فیلم در سال 2010 در لیست Blacklist قرار میگیرد، لیستی از “دوست داشتنیترین” فیلمنامههای ساخته نشدهی سال.
- فیلم در بین 1000 فیلمی قرار دارد که باید قبل از مردن ببینید.
- اسم فیلم میتواند به معنای رفتار فلیچر با اندرو هم باشد.
برچسب ها:بررسی فیلم Whiplash, بررسی فیلم شلاق, بررسی و نقد فیلم Whiplash, حواشی فیلم Whiplash, داستان فیلم Whiplash, فیلم Whiplash, فیلم شلاف, فیلم شلاق, نقد فیلم Whiplash, نقد فیلم شلاق
بازتاب از سایت
نظرات (1)
مصطفی
| #
عالی بود
موفق باشید
پاسخ دادن