بررسی و نقد سریال دکستر – قسمت اول

بررسی و نقد سریال دکستر – قسمت اول

سریال دکستر، یک سریال مهم است، یک سریال پخته است و یکی از بهترین سریال هایی که دیدم، شاید از بین سریال هایی که در سایت معرفی و نقد شده اند، تنها سریال کالیفرنیکیشن باشد که هنوز کامل معرفی نشده است ولی این دفعه سعی میکنم برای این یکی سنگ تمام بگذارم چون یکی از خوب ترین سریال هایی ست که حداقل هر ایرانی با آن آشنا است.

در ادامه مطلب ابتدا با یک سری حواشی این سریال آشنا می شویم و شخصیت های مهم سریال و سپس در بازه های زمانی مختلف به نقد هر فصل این سریال می پردازیم.

 سریال دکستر سریال بسیار کاملی ست ابتدا با تیراژ این سریال شروع می کنیم :

تیراژ سریال دکستر یکی از فوق العاده ترین تیراژ هایی ست که دیدم، تصویر مردی که دراز کشیده است و از یک زاویه افقی دوربین او را نشان می دهد، پشه ای را می کشد و روی دستش اثر خونی برجا می گذارد، تمامی توالی های بعد این عمل همگی به خون ربط داده می شوند نظیر پرتقالی که انگار خون است، استیکی که قرمز است، رنگ قرمزی که توی وان حمام دیده می شود، خونی که از ریش چکیده می شود، عضلاتی که در آن ها رگ ها برجسته می شوند و تمامی این ها تا ظاهر شدن اسم دکستر به رنگ قرمز ادامه پیدا می کند، یک تیراژ فوق العاده که اثری شگرف بر ذهن بیننده بر جا می گذارد.

نکته بعدی شخصیت سازی این سریال است که در حد اعلی صورت میگیرد از همان اپیزود اول در فصل اول بنیان گذاری این شخصیت ها و همچنین سیر داستانی طوری ست که نظیر یک زنجیر تا قسمت آخر پیدا می کند، کوچکترین اتفاق از اولین اپیزود تا آخرین فصل به هم ربط دارند و همگی نظیر یک اثر پروانه ای بر هم تاثیر گذار هستند.

سخن در این زمینه بعدا زیاد میکنم فعلا به شخصیت های اصلی و ثابت فیلم می پردازیم :

شخصیت های اصلی سریال دکستر :

• شخصیت دکستر :

اصلی ترین شخصیت داستان، شخصیت دکستر است، یک شخصیت دوست داشتنی علیرغم ذاتی که در درون خود دارد که برای خیلی ها رد شده است، دکستر یک قاتل سریالی ست، او به دلیل مشاهده مرگ مادرش در یک کانتینر به دست قاچاقچی های مواد مخدر در ضمین ناخودآگاه خود میل عجیبی به خون و کشتن پیدا کرده است و بدون این دو زندگی برایش امکان پذیر نیست، او شخصی ست بی ایمان، بدون احساس که طبق قوانینی که پدر خوانده اش که یک پلیس بوده است زندگی میکند، تمامی فصل های سریال حول دکستر می چرخد که هر فصل هدفی پشتش دارد که به مرور به آن ها می پردازیم. دکستر شاید دوست داشتنی ترین قاتل سریالی دنیا باشد. بازی دکستر در یاد همگان باقی خواهند ماند.

• شخصیت هری :

هری پدر خوانده دکستر است، او یک پلیس بوده که متوجه ذات دکستر می شود و طبق یک سری قوانین که اسم آن را ” کد ” می گذارند دکستر را به مسیری هدایت می کند که او میل به کشتن خود را به سمت افراد خلافکاری که از دست قانون گریخته اند سوق دهد، هری به نوعی ضمیر ناخودآگاه و هشدار دهنده دکستر هم است که همیشه نقش حفاظتی برای او داشته است، دکستر هروقت به او گوش نمی دهد روند غیرنرمالی را باید طی کند.

• شخصیت دبرا :

دختر هری، خواهر خوانده دکستر و محبوب ترین شخصیت من در سریال دکستر. دختری شجاع، حساس و فوق العاده بد دهن که پشتکار عظیمی دارد، او به برادر خود بسیار وفادار است، در وجود خود دکستر را می پرستد و همانطور که دکستر همیشه پشت اوست، او هم همیشه پشت دکستر است، شخصیت دبرا در این سریال به مرور همچین قوتی پیدا می کند که بازی بازیگر آن شما را مبهوت میکند، او همیشه در دل من با بازی شگفت انگیزی که داشت باقی می ماند. او یک زن با اخلاقیت مردهاست و هر شخصی با دیدن قسمت آخر دکستر بیشتر دبرا در ذهن می سپارد.

• شخصیت باتیستا :

فوق العاده دوست داشتنی برای من، بازی او یادآور تمامی پلیس های صادقی هستند که وجودشون با ظاهرشون یکی ست، او در زندگی از زن خود جدا شده است، بارها چوب احساساتش را خورده است ولی یک پلیس واقعی و با پشتکار است، رفتار، میمیک صورت او، بازی و منش او در این سریال در ذهن من حک شده باقی مانده است.

• شخصیت لاگروتا :

یک زن فوق العاده خودخواه، جاه طلب، هرچند احساسی ولی رفتار بد او با دبرا و همچنین زیاده خواهی هایی که دارد همگی با وجود حرکات مثبتی که گاه به گاه نشان می دهد در ذهن بیننده به عنوان یک شخصیت بد جا میگیرند، لاگروتا نظیر تمامی شخصیت های سریال یک روند ثابت شخصیتی داشت و همین عامل باعث شد سریال یک قوت دیگری بگیرد، او از قسمت اول یک نوع منش شخصیتی از نظر جاه طلبی و بلندپروازی داشت و تا آخر هم حفظ کرد. هرچند میخواهد بد باشد ولی همانی بود که بود.

• شخصیت ریتا :

یک زن دوست داشتنی، محبوب، لطیف که زن دکستر می شود، او نمونه زنی ست که با تمام وجود دکستر را دوست داشت و حذف او از فصل پنجم به بعد باعث شد بیننده به نوعی دچار یک نوع خلاء احساسی شود. بازی ریتا در نقش زن مقاوم و دوست دار خانواده اش تحسین برانگیز بود.

• شخصیت جیمز

فوق العاده ترین شخصیت فرعی که به عمرم دیدم، او تنها شخصیتی بود که کلیت داستان دکستر بر روی او چرخید، او چه زمانی که از سریال جذف شد و چه زمانی که بازی کرد باعث شد روند سریال شکل گیرد، او یک سرباز سابق نیروهای ویژه است، شامه تیزی دارد، شکاک بودن به رفتار دکستر طبق غریزه ای که دارد باعث می شود کلیت داستان دکستر به روند دیگری هدایت شود، شاید در تاریخ سینما او تنها شخصیتی باشد که حذفش داستان را بیشتر از پیش، پیش برد.

• شخصیت کوئین

بعد از جیمز او به سریال وارد شد، یک پلیس سابق مواد مخدر که از رشوه هم بدش نمی آید، سابقه ای هم دارد ولی فردی فوق العاده احساسی ست، عشق او به دبرا تا آخر باقی می ماند گرچه در برهه ای از زمان بیننده از او متنفر می شود ولی کوئین  با بازی درخشان بازیگرش تا ابد در یاد من است، بازی او با کامل بودن فاصله چندانی نداشت.

• شخصیت ماسوکا

غیر محوری ترین ولی دوست داشتنی شخصیت سریال که خنده هایش تا ابد در ذهن بیننده ها نشسته است، ماسوکا فردی ست آسیایی ولی یک متخصص آزمایشگاهی دیگر نظیر دکستر که تخصص او در انجام کارهای زشت و شاید زننده باشد ولی سر طاس او و خونسردی او نسبت به جنایت ها را کسی است فراموش کند ؟

سعی میکنم بعدا حواشی سریال را بنویسم و سپس هر فصل یا تعدادی از فصول را با هم نقد کنم به مرور زمان.

مطالب مرتبط

بررسی و نقد سریال دکستر- نقد فصل دوم سریال دکستر بررسی و نقد سریال دکستر- نقد فصل اول سریال دکستر بررسی و نقد سریال کالیفرنیکیشن قسمت دوم بررسی سریال کالیفرنیکیشن – قسمت اول