5 / 5 (1 votes)

بررسی آثار Eldar Ryazanov

admin . روسیه, یک نگاه، یک کارگردان

بررسی آثار Eldar Ryazanov

بررسی آثار Eldar Ryazanov

خوب میخوام اولین نفری میشم که از این کارگردان استثنائی حرفی توی وب فارسی می زنم. حیف نیست ایشون ناشناخته باشه ؟

الدار ریازانوف یا Eldar Ryazanov یک کارگردان روسی است که در 18 نوامبر 1927 در شوروی سابق متولد شده است. شهرت ریازانوف به خاطر کمدی هایی ست که در مورد جامعه شوروی و زندگی های روزانه و روزمره ساخته است. متاسفانه بسیاری از فیلم های او کمیاب هستند و شاید از 31 فیلمی که ساخته است فقط 10-12 فیلم به زور پیدا شود.

اطلاعاتی که از ایشون در اینترنت هم است بسیار اندک است.

Eldar Ryazanov از دست افرادی ست که موفق شده است جایزه Nika را در شاخه بهترین کارگردانی برنده شود، جشنواره ای که مهم ترین جشنواره فیلم سال روسیه محسوب می شود.

او علاوه بر اینکه کارگردان است یک نمایشنامه نویس و شاعر هم محسوب می شود و یکی از یادگارهای هنری دولت شوروی سابق برای مردم الان روسیه است. با اونکه بسیاری از فیلم های او در دوره شوروی سابق ساخته شده است در فضایی که سانسور حرف اول را می زده است ولی صداقت فیلم های ریازانوف و هجویه های او ممیزی ها را نیز رد می کرده است.

نگاهی دقیق تر به زندگی او می اندازیم و در پایان هم طبق سنت این بخش فیلم های ایشون به مرور زمان معرفی می شوند.

Ryazanov در شهر کوچکی به اسم سامارا متولد شد و جالب است بدانید چون والدین او در یکی نماینده های تجاری شوروی در ایران کار می کردند اسم شرقی Eldar را برای فرزندشان بر گزیدند. سال ها بعد از تولد او آن ها به مسکو نقل مکان کردند.

الدار در سن سه سالگی خواندن را یاد گرفت و هرچیزی که می دید می خواند از نوشته های روی دیوارها گرفته تا تیترهای روزنامه ها. او از اینکه چطور حروف کلمات را تشکیل می دهند به وجد می آمد و در سن 5 سالگی شروع به خواندن کتاب های رمان و شعرهای کودکی کرد و خیلی زود رو به رمان های بزرگی نظیر کارهای جک لندن و الکساندر دوما آورد. خیلی طول نکشید که رویای نویسنده شدن در سر او شکل بگیرد.

در نوجوانی او تصمیم گرفت که نویسنده شود و کتاب هایی که می خرید بیشترین لذت زندگی را برای او به ارمغان می آوردند. کودکی الدار در زمان جنگ سپری شد، ساعت ها به دنبال تکه نانی گشتن، سنگرهای سرد، تایرهایی که برای گرم کردن سوزانده می شدند. زندگی او تهی از عاطفه و عشق بود و در عوض چیزی که آن را پر کرده بود، شخصیت های محکم و قوی، زندگی سخت بود، چیزهایی که توی کتاب هایی که خوانده بود وجود نداشت.

عدم تجربه باعث شد الدار قید نویسندگی را بزند و تصمیم گرفت کار دیگه ای فرا گیرد، او مدرسه را یک سال زودتر تمام کرد و سپس وارد انستیتوی ملی سینماتوگرافی روسیه شد که یکی از معروف ترین مدارس فیلم در کشور محسوب می شد. شرایط  ورود خیلی سخت بود و با انکه جواب امتحان او عالی نبود ولی به این شرط قبول شد که در امتحان های اولین نیمسال تحصیلی نمره های بالایی کسب کند.

او هنوز 17 ساله هم نشده بود که این شرایط سخت تحصیل هم باید تجربه می کرد به طوری که دوستان دانشجو او همگی سابقه جنگیدن داشتند  و یا بزرگسالانی بودند که عاشق سینما بودند ! ولی غرور فراوان الدار و همچنین میل فراوان او برای یادگیری باعث شد که خود را حسابی وقف سینما کند و شانس هم داشت یکی از اساتید او سرگئی آیزنشتاین بود.

اشتیاق الدار به سینما وصف ناشدنی بود، او همه نوع ژانر سینمایی را دوست داشت امتحان کند، فیلمنامه می نوشت، فیلم هایی در رابطه با قطعه های ادبی می ساخت، مصاحبه ها را ترتیب می داد و مقالات می نوشت ولی همه آن ها موفق نبودند. بعد از گذشت دو سال در انستیتو یکی از اساتید پیشنهاد اخراج او را حتی داد به این بهانه که او برای جهان سینما بسیار جوان است. اما جواب ریازانوف خیلی کوبنده بود که زمانی که او را پذیرفتند او 2 سال جوانتر بود ! و آن ها چاره ای نداشتند بپذیرند که او مطالعات و درس خود را ادامه دهد.

اولین کارهای ریازانوف بدیع، تازه و حتی به نوعی خام بودند ولی با این حال نقایص دولت شوروی و همچنین طبیعت انسان را طوری به خوبی نشان می داد که همگی به کلاسیک هایی تبدیل شدند.

اولین فیلم او یک کمدی موزیکال به اسم شب کارناوال ‘Karnavalnaya Noch’ محسوب می شود که در رابطه با این بود که چطور افراد جوانی در یک باشگاه محلی رییسشان را گول می زنند تا برای جشن سال نو نمایشی را آماده کنند و مانع برگزاری کنسرت کسل کننده پایان سال شوند.

این فیلم کمدی و جالب نزدیک به 50 میلیون بلیط در سراسر شوروی سابق فروخت و باعث شد که بازیگر زن فیلم فورا به یک ستاره تبدیل شود و کارگردان فیلم یعنی الدار ریازانوف یک شبه تبدیل به یک کارگردان موفق شود. هنوز خیلی از جک های فیلم جزو گفتگوهای روزانه مردم روسیه محسوب می شود.

در فیلم بعدی او جامعه روزانه مردم و واقعیت های آن را مورد نکوهش قرار داد، فیلمی که همچون نسیم تازه ای برای مردمی بود که در جلوی آماجی از فیلم های پروپاگاندا و شعاری قرار داشتند. شخصیت های فیلم های او همیشه مردم عادی هستند که راهی برای نجات در جهانی با قوانین سخت گیر پیدا می کنند.

در همان زمان ها آرمان های دولت کمونیسم شکست خورده بود و روسیه و شوروی در حال تغییر وتحول بودند و فیلم بعدی ریازانوف ‘Beregis Avtomobilya’ با آنکه توسط دولت شوروی به جرم اینکه تبلیغ دزدی و تشویق کننده عادات بد بود میخواست نمایشش متوقف و جلوگیری شود در گیشه موفق بود و 29 میلیون بلیط فروخته شد.

جنگ با دولت سانسورچی ادامه داشت به طوری که فیلم او Chelovek iz Niotkuda به مدت 20 سال پخشش جلوگیری شد چون نخست ویز وقف شوروی فیلم را دوست نداشت. فیلم در رابطه با مردی  از عصر حجر بود که متوجه شده بود در جامعه قرن بیستم قرار دارد ولی نمی توانست برای خود جایی در جامعه مدرن پیدا کند و با این جامعه همخوانی نداشت.

با اینحال کارگردان از آشکارسازی نقاط ضعف جامعه شوروی دست نکشید و در سال 1980 با فیلم ” گاراژ ” بار دیگر قدرت خود را به رخ کشید.

شاید شناخته ترین فیلم او Ironiya Sudby ili s Legkim Parom باشد یک داستان عاشقانه که در رابطه با دو شخص غریبه است که در شب سال عید با هم آشنا می شوند. فیلم بسیار موفقی که از سال 1977 هرسال در تلویزیون روسیه پخش شده است و برای کارگردانش جایزه کشوری  را به همراه داشت.

الدار ریازانوف

فیلم بعدی او Sluzhebny Roman که پر از اشعار خود کارگردان بود به قدری موفق بود که 58 میلیون بلیط فروخت و تصاویر زیبایی از شهر مسکو نیز در این فیلم نمایش داده شد.

الدار ریازانوف علاوه بر اینکه یک کارگردان نابغه است در تلویزیون ملی کشورش هم میزبان بیش از 200 برنامه بوده است و در آن ها با بسیاری از نویسندگان، بازیگران و سیاست مداران مشهور صحبت کرده است.

الدار ریازانوف یکی از چهره های مشهور و شناخته شده در جامعه هنری روسیه مدرن و قبلا حتی در شوروی سابق محسوب می شود، تقریبا از هر دو فیلم او یکی از آن ها در گیشه بسیار موفق بوده است و محبوبیت او در روسیه زیاد است او اکنون بالای 80 سال سن دارد و با مشکلات جسمی مبارزه می کند ولی همچنان به کار ادامه می دهد و تصور نمی کند بتواند بدون بزرگترین علاقه مندی زندگی اش یعنی فیلم سازی زندگی کند.

به زندگی شخصی اش اگر نگاهی بندازیم اولین ازدواج او با همکلاسی اش در انستیتوی فیلم بود که بعد از فارغ التحصیلی رخ داد و دختر آن ها اٌلگا در سال 1951 متولد شد ولی این ازدواج دوام نداشت و بعد از آن او با Nina Skuibina ازدواج می کرد که همکارش در کمپانی فیلم مسکو محسوب می شد و نینا کمک کننده همسرش در فیلم برداری ها و یا ادیت فیلم نامه ها بود ولی همسر دوم ریازانوف در سال 1994 از سرطان مرد، حادثه ای که از دید Eldar Ryazanov بدترین حادثه ای بوده است که در طول عمرش با آن مواجه شده است. او نتوانست تنهایی را تحمل کند و شروع به دیدن  و قرار گذاشتن با زنی به اسم Emma Abaidullina کرد.

خود او چنین می گوید :

” ما زندگی شادی با نینا داشتیم. زمانی که او از دنیا رفت، زندگی من هم متوقف شد. تنها چیزی که می توانستم ببینم پیری، بیماری و نا امیدی بود. ولی اونقدر خوشبخت بودم که سریعا با اِما آشنا شوم. هیچکدام از دوستانم انتظار نداشتن به این زودی دوباره دل ببندم. به یاد می اورم که چقدر من و او نگران این بودیم قبل از اینکه او را به دوستانم معرفی کنم، گرچه آنها با روی خوش فورا او را پذیرفتند. من فکر نمیکنم زندگی ام ارزش زیستن داشت اگر بخاطر وجود اِما نبود “

فیلم هایی که از او دیده ام عبارتند از :

برچسب ها:, , , , , , , , ,

بازتاب از سایت

دیدگاهتان را بنویسید

شما برای ارسال نظر باید وارد اکانت خود شوید

آخرین دیدگاهها

admin

|

همانطور که می بینید فیلم رو من 4 سال پیش دیدم حداقل براساس تاریخ نقد وگرنه ممکنه خیلی دیرتر دیده…

رضا

|

سلام و سپاس از توضیحات و نقد خوبتون به نظرم ریتم نیمه اول فیلم که کند و به جا داشت…

رض

|

به نظر من نیمو داره میگه همه ی راه ها درستند و در عین حال همه غلطند ولی این بین…

بهرام

|

خداییش خیلی فیلم پر استرس و وحشتناکیه

شهرام

|

ضمن سلام و عرض ادب خدمت دست اندرکاران سایت و ادمین گرامی و همچنین بازدید کنندگان محترم درخواست کمکی برای…